شیوه های مخ زنی یک اماتور :)
پیرو پست قبلی اول اینکه شروع کردم دعا خوندن :)
حالا اگه دوست داشتید بعدا براتون میگم چه دعایی و چجوری
و خب دوم این که در برخورد اول که یکی دو روز قبل بود خیلی رسمی بهش سلام کردم ، سعی کردم اروم باشم و توجه بیخودی بهشون نشون ندم ، لباس مرتب و ارایش ملایم و تمیزی داشتم ، سعی کردم با بقیه ی ادمای جمع صحبت کنم که منزوی به نظر نریم، البته حتی اگه اونم نبود و شخص غریبه ی دیگه ای اونجا بود هم همین اتفاق میافتاد چون من بقیه همکارارو میشناسم و زیاد باهاشون مراوده داشتم اما ایشونو خیلی کم و فقط یک بار خیلی وقت پیش یه کاری که بلد نبودمو یادم داده بودن که اصلا فک نکنم یادشون باشه ! در کل با خودم گفتم این که همینطوری راه میره دخترا میافتن دنبالش ، حداقل من این کارو نمیکنم که اصلا با روحیات خودمم نمیخونه این کار
از طرفی هرروز بیس بار میرم اینستاشو چک میکنم ، پیجش پابلیکه و من فالوش نکردم خداخدا میکنم از این برنامه هایی که میفهمی کی اینستاتو چک کرده داشته باشه و خب این خودش یه راهه که بفهمه توجهمو جلب کرده ، هرچند نمیدونم همچین برنامه ای اصلا هست یا نه ! شما میدونید ؟ اگه باشه به راه باحال به ذهنم رسید و اون این که خودم. تو فکرش بندازم بره نصب کنه! کسی میدونه واقعا هست یانه ؟
خلاصه حتی نمیدونم حضور منو متوجه شده یانه ! منو میشناسه اصلا یا نه ، یا اینکه کی دوباره میبینمش ...دعا کنید هرچه زودتر باشه...ولی سری بعدی برنامه ی دیگه ای براش دارم ...میام براتون تعریف میکنم ..
- ۹۵/۱۰/۱۶